ولی اگر خداوند متعال غفار و ستار و علام از سر گناهانم گذشت و به عنوان بنده ای ذلیل و گنه کار قبولم کرد و پذیرفت که بنده گنه کارش را جزو آمرزیده شدگان قرار دهد و بپذیرد و در رده شهدا قرار دهد و چه انتظاری خدا یا چه روزها و شبها که انتظار چنین روزی را می کشیدم معبود اخالقا چه مدتها که در انتظارش بودم وای معبودا گناهانم ، می ترسم پرده عصمتم را بدرد خدا نکند بنده گنه کارت را در روز قیامت پرده عصمتش را به سبب آرزوهای طول و درازش و پیروزی هوای نفسش بدری و آبرویم را ببری خدا یا نفهمیدم گنه کردم خدا یا ندانستم ، معبودا آمدم آخرین امیدم جبهه است الهی و مولای و سیدی چه زشتیها که دارم پروردگارا چه گناهانی که در خلوتها کرده ام خدایا چه جسارتها که در حضورت کرده ام معبودا همه رادیدم از همه خجالت کشیدم جز ذات اقدست خدا یا تو خود گفتی ادعوُ اَستَجِب لَکُم و من نیز باری از گناهان آمده ام الهی هب لی کَمالَ الا نقِطاعَ الیک الهُم اَجُعل وفاتی فتلافی سَبیلک خدا یا اگر تو هم مرا از درگاهت برانی پروردگارا کجا بروم الها در چه کسی را بزنم الهی صَبَرت علیُ حَرِ نارِک فکِیفَ صبِرُ عَلی فَراقِک خدا یا گیرم بر آتش جهنم صبر کردم ولی چگونه تحمل کنم دوری تو را خدایا ببخشای مرا که بهتری و مهربانترین بخشندگانی سلام بر پدرم و ماردم بر پدر و مادر پیرم پدر مادری که سالیان دراز زحمت را کشیدند ولی من نتوانسم خدمتی به آنها بکنم ولی مادرم شیرت را حلالم کن که به هدر ندادم و جانی که پوست و گوشت و استخوانش از شیر تو رشد کرده بود فدای قرآن کردم و در مقابل گناهانم هیچ قیمتی متاعی جهت تعویض نیافتم ، جز خونم امانتی بودم دست شما از خدایم اگر مین ها بدنم را تکه تکه کردند و برایتان هدیه فرستادند ناراحت نشوید و مرا عقوبم کنید و این چند کلمه را بعنوان وصیتی نویسم و من م یدانم که لیاقت نوشتن وصیت نامه را به امت مسلمان ندارم .
بقیه در ادامه مطالب......